کیسه ی پول

شیخ زین العابدین(1) جلوی در ایستاد. وقت رفتن سید(2) به حرم بود. شیخ زین العابدین می‌دانست وقتش است که بگوید. چند روز دندان روی جگر گذاشته بود. خجالت می‌کشید به استادش بگوید. سید در فکر چیزهای کوچک نبود.