از نظر اسلام ارتباط جنسی یک خانم با کسی که محرم اوست، چه گناهی ...
از نظر اسلام ارتباط جنسی یک خانم با کسی که محرم اوست، چه گناهی دارد؟
غريزۀ جنسی يكی از مهمترين غرايز بشر و عامل بقای نسل آدمی و یکی از نعمت های بزرگ پروردگار است که به انسان بخشیده است. غريزه جنسی در دوران بلوغ و نوجوانی با گرايش به جنس مخالف، بروز ميكند و به معنای ميل فطری، روانی و بالاخره فيزيكی است كه به جهت خاصي فرد را به حركت درمی آورد و به «رفتار جنسی» ميانجامد.
اسلام ارضای تمايل جنسی را تنها در نظام خانواده و در پرتو ازدواج امري پسنديده به حساب آورده و بر آن تأكيد ورزيده است و به انسانها اجازه داده تا تمايل جنسی خود را از طريق آميزش با همسر خويش ارضا كنند.
اسلام علاوه بر ازدواج دائم، امكان ازدواج موقت را تحت شرايطی خاص به منظور ارضای غريزۀ جنسی فراهم ساخته است. از اين جهت است كه در دين اسلام ازدواج تنها راه ابراز و ارضای تمايل جنسی به شمار ميآيد و به هيچ وجه سركوب غريزۀ جنسی جايز دانسته نشده است؛ بلكه هرگاه امكان ازدواج فراهم نباشد، به «استعفاف» امر ميشود.
قرآن كريم ميفرمايد: «و آنان كه امكان ازدواج ندارند، بايد عفت نفس پيشه كنند تا خدا آنها را به لطف خود بينياز گرداند.»[1] عفت نفس به معنی كنترل غريزه جنسی،امری بسیار پسندیده است و در مقابل آن انحراف جنسی امری مضر، قبیح و مذموم است.
انحراف جنسي از ديدگاه اسلام ، به رفتارهاي جنسی گفته ميشود كه خارج از حدود فطرت و توأم با نگرانی و اضطراب است که از جمله آن ارتباط جنسی (اعم از نگاه های شهوت آلود ،رد و بدل کردن کلمات شهوت آلوده،لمس و بوسیدن از روی شهوت و آميزش) با محارم مثل مادر، خواهر،خاله ،عمه و...است .
آثار هر يك از انحرافات جنسی و مخصوصا از نوع ارتباط با محارم در زندگي فردی، اجتماعی و خانوادگی انسان چنان آسيبرسان است كه موجب اختلالات روحی و روانی خواهد شد. به همین جهت در آيات و روايات معصومين (ع) از آن بشدت نهی شده است[2]. و برای آن مجازات هایی شدید تر از مجازات های ارتباط نامشروع با غیر محارم تعیین شده است و این بیانگر آن است که مجازات أخروی چنین عملی نیز شدید تر است.
قرآن مجید در این زمینه می فرماید: « حرام شد براي شما ازداوج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعی و خواهران رضاعی[3] و مادر زن و دختران زن كه در دامن شما تربيت شدهاند اگر با زن مباشرت كرده باشيد و اگر دخول با زن نكرده (طلاق دهيد) باكی نيست كه (با دختران او) ازدواج كنيد و نيز حرام شد زن فرزند صلبی (نه زن پسر خوانده شما) و نيز حرام شد جمع ميان دو خواهر مگر آن چه پيش از نزول اين حكم كردهاند كه خدا از آن درگذشت. زيرا خداوند در حق بندگان بخشنده و مهربان است.[4]
فقها در این زمینه فرموده اند: "اگر كسى با يكى از محرم هاى خود[5] مثل مادر و خواهر كه با او نسبت دارند زنا كند، به حكم حاكم شرع بايد او را بكشند."[6]
در قانون مجازات اسلامی نیز آمده است: "زنای با محارم نسبی به هر شکلی مستوجب اعدام است".[7] و در این حکم بین زن و مرد فرقی نیست.
البته اگر کسی (نعوذ بالله) مرتکب چنین عمل قبیحی شده باشد باید بین خود و خدای خود از کار خود توبه کند و امید به رحمت پروردگار داشته باشد، و لازم نیست که با اقرار خود مقدمات اجرای این حکم را برای خود فراهم آورد.
اما باید توجه نماید که در مواردی این کار قبیح، احکام شرعی خاصی را در پی دارد که باید به آنها ملتزم باشد؛ مثلا در رساله های عملیه آمده است: اگر انسان پيش از آن كه دختر عمه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نمىتواند[8] با آنان ازدواج نمايد.[9]
[1] نور ، 33 «و ليستعفف الّذين لايجدون نكاحاً حتّي يغنيهم الله من فضله».
[2] كجباف، محمدباقر، رفتارشناسي جنسي در انديشه ديني، خبرگزاري فارس.
[3] مادر رضاعي، زني است كه به طفلی شير داده باشد و چنان چه دختری ديگر از همين زن، شيرخورده باشد، خواهر رضايی آن طفل محسوب خواهد شد.
[4] نساء: 23:" حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً ".
[5] بعضی از فقها، این حد را به محارم نسبی اختصاص داده اند.
[6] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 2، ص 815 مسأله 1.
[7] قانون مجازات اسلامی، ماده82.
[8] بهجت: بنابر احوط....(همان منبع)
[9] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج2، ص: 467، مسأله 2394.
نظر شما :